به گزارش خبرگزاری ساز ایرانی کانال انجمن جامعه شناسی اعلام کرد که متاسفانه مایکل بوروی(Michael Burawoy) جامعه شناس مردم مدار در یک برخورد با خودرو، هنگامی که در حال قدم زدن بود درگذشت. مایکل بوروی جامعهشناس بریتانیایی، در ۱۵ ژوئن ۱۹۴۷ متولد شده است. او بهعنوان یکی از برجستهترین نظریهپردازان در حوزه جامعهشناسی مارکسیستی شناخته میشود و بهویژه بهخاطر ترویج مفهوم «جامعهشناسی مردممدار» شهرت دارد. بوروی در سال ۲۰۰۴ رئیس انجمن جامعهشناسی آمریکا بود و در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی تدریس میکرد.
کتابی با عنوان «جامعه شناسی مردم مدار» از او توسط بهرنگ صدیقی در سال ۱۳۹۵ منتشر شده است. یکی از آثار مهم دیگر او کتاب «مارکسیسم جامعهشناسانه: همگرایی آنتونیو گرامشی و کارل پولانی» است که در آن به بررسی پیوندهای میان نظریات این دو متفکر و تأثیر آنها بر جامعهشناسی میپردازد. این کتاب توسط محمد مالجو در ۱۴۰۱ ترجمه شده است. مایکل بوروی که نایب رئیس انجمن بین المللی جامعه شناسی (ISA) در بخش انجمن های ملی بود، درتیرماه ۱۳۸۷ به دعوت انجمن جامعه شناسی سفری به ایران کرد و متعاقب آن گزارشی از بازدید خود را به هیات مدیره انجمن بین المللی جامعه شناسی ارائه کرد. متن زیر ترجمه خانم بهناز خسروی از گزارش بوروی است که در سایت انجمن جامعه شناسی ایران منتشر شده و در زیر از نظرتان می گذرد:
****
مایکل بوروی: در سال ۲۰۰۶ انجمن جامعهشناسی ایران درخواست خود را برای عضویت در انجمن بینالمللی جامعهشناسی ارائه داد. در سال ۲۰۰۷ این مجموعه رأی موافقت خود را در مورد این درخواست اعلام کرد و بدین ترتیب انجمن جامعهشناسی ایران به ISA پیوست. در سال ۲۰۰۸، انجمن جامعهشناسی ایران از من دعوت کرد تا ضمن بازدید از این کشور، از نزدیک گفتوگوهایی با مسئولان آن، درباره راههای همکاریهای بیشتر علمی داشته باشیم و در پی آن، من به همراه نازنین شاهرکنی، دانشجوی دوره دکتری دانشگاه برکلی که عضو شورای انجمن بینالمللی جامعهشناسی در کمیته پژوهشی ۳۲ مربوط به زنان و جامعه نیز هست؛ در تاریخ دوازدهم ژوئن به ایران رفتم و مدت دو هفته آنجا بودم. ما در طول این سفر، از چهار شهر و پنج دانشگاه (دانشگاه تهران، دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان، دانشگاه مازندران در بابلسر و دانشگاه علامه طباطبایی در تهران) و همچنین یک پژوهشکده دولتی [پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم] دیدن کردیم. در این مدت، من هشت سخنرانی در زمینههای مختلف داشتم: معرفی ISA، جامعهشناسی مردممدار، طوفان کاترینا، پژوهش مردمشناسانه و انجمنهای علمی.
در جلسه انجمن جامعه شناسی عدهای نیز نسبت به ایده جامعهشناسی مردممدار بدبین بوده و آن را به عنوان یک مفهوم نامناسب غربی تلقی میکردند و به همین دلیل، از من به کرات در مورد اعتقادم درباره جامعهشناسی بومی، جامعهشناسی اسلامی و مواردی از این قبیل سوال میشد که این پرسشها با توجه به گسترش بسیار زیاد استفاده از ترجمههای فارسی اندیشههای متفکران اروپایی (از دورکیم، وبر و ماکس گرفته تا هابرماس، فوکو و گیدنز) و جامعهشناسان آمریکایی (شامل متون نوشته شده توسط جاناتان ترنر، جرج ریتزر و دیگران) به خوبی قابل درک بودند.
کل دو هفته اقامت من در ایران در سطحی بسیار عالی توسط انجمن جامعهشناسی ایران و به ویژه رئیس آن، حسین سراجزاده، برنامهریزی و سازماندهی شده بود. در این مدت هر جایی که رفتم با مهماننوازی گرم و سخاوتمندانهای روبه رو شدم و بحثها و سخنرانیهایی که داشتم، با وجود همزمانی آن ها با امتحانات دانشجویان، بسیار مورد توجه و استقبال قرار گرفتند. البته باید خاطرنشان کنم که تمام این شرایط تنها با ترجمه شفاهی بسیار خوب خانم شاهرکنی مهیا شد که در واقع بدون وجود او، این سفر به سختی امکانپذیر میشد.
سفر من به ایران، با جلسهای در مورد معرفی انجمن بینالمللی جامعهشناسی به اعضای انجمن جامعهشناسی ایران آغاز شد که در آن، بیشتر در مورد مزایای عضویت فردی و اهمیت بیشتر عضویت گروهی در این مجموعه صحبت کردم. در این نشست، حدود بیست نفر حضور داشتند که شامل پنج نفر عضو هیئت مدیره انجمن جامعهشناسی ایران، اعضای هیئت مدیره سابق و چند تن از مدیران گروههای علمی میشدند. من برای حاضران، در مورد جلسه بارسلونا، کنفرانس انجمنهای ملی در تایپه (که دکتر قانعیراد در آن شرکت خواهد داشت)، کنگره سوئد، وبسایت مربوط به انجمنهای ملی، حمایت از کنفرانسهای منطقهای، آزمایشگاههای (لابراتوارهای) دانشجویان دکتری و امکان انتشار مقالات در مجلات انجمن بینالمللی جامعهشناسی و مجموعههای مونوگرافی آنها صحبت کردم. در عین حال، در پایان این سفر دو هفتهای، هیئت مدیره انجمن را برای حمایت از یک آزمایشگاه دکتری در سطح منطقه، توسعه وبسایت اینترنتی انجمن به زبان انگلیسی، گردآوری و انتشار مجموعه مقالاتی در مورد جامعهشناسی ایران به انگلیسی و شرکت در کنفرانسهای مختلف بینالمللی ترغیب کردم و آن ها را نسبت به این موضوعات علاقمند یافتم.
در جلسه روز نخست، دکتر فکوهی از دانشگاه تهران، از طرف انجمن جامعهشناسی ایران به معرفی جامعهشناسی ایران و انجمن پرداخت.[۱] جامعهشناسی در ایران تاریخی کوتاه اما سرزنده دارد. نخستین دوره دانشگاهی این رشته در سال ۱۹۳۸ برگزار شده ولی اولین دانشکده علوم اجتماعی در سال ۱۹۷۲ تأسیس شده است. ایجاد دوره دکتری نیز به سال ۱۹۹۰ مربوط میشود که در همین سال انجمن جامعهشناسی ایران هم تأسیس شده است.
بسیاری از جامعهشناسان با نفوذ ایرانی قبل از انقلاب (۱۹۷۹) در خارج از کشور، بیشتر در فرانسه و در مراحل بعدی در آمریکا و انگلستان، درس خوانده بودند. بعد از انقلاب، تلاشی برای توسعه جامعهشناسی اسلامی صورت میگیرد که موفقیت کمی داشته است. در حال حاضر نیز همچنان بسیاری از جامعهشناسان ایرانی تحصیل کردگان خارج از کشور هستند. بر اساس آماری در سال ۲۰۰۳، از میان ۲۱۶ جامعهشناس ایرانی دارای مدرک دکتری (اعضای هیئت علمی دانشگاهها)، ۳/۵۵ درصد در ایران درس خوانده و در میان سایرین، بخش عمدهای در فرانسه (۵/۱۲ درصد)، آمریکا (۶/۱۱ درصد)، هندوستان (۱/۵ درصد) و آلمان (۲/۳ درصد) تحصیل کرده بودند[۲]. در عین حال باید یادآور شد که در بسیاری از دپارتمانهای جامعهشناسی در این کشور، تعدادی انسانشناس نیز به فعالیت مشغولند و در حال حاضر امیدهای زیادی برای توسعه همکاریهای بین رشتهای در حوزه علوم اجتماعی وجود دارد.
یکی از برجستهترین پیشرفتهای ایران بعد از انقلاب، گسترش تعداد دانشجویان دانشگاهها و به ویژه افزایش چشمگیر تعداد دختران دانشجو است؛ به طوری که اکنون ۶۷ درصد از ۳۱.۲۷۴ نفر دانشجوی علوم اجتماعی در این کشور را دختران تشکیل میدهند. در عین حال، در این زمینه، افزایشی نیز در تعداد زنان عضو هیئت علمی دانشگاهها نیز به چشم میخورد اما با وجود این، در حال حاضر تنها ۳/۱۴ درصد جامعهشناسان دارای مدرک دکتری را زنان تشکیل میدهند. این تغییرات جمعیتی در بعد جنسیتی، توجه بسیاری از جامعهشناسان، فمنیستها و دیگران را به خود جلب کرده است. دومین پدیده قابل توجه در ایران، تکثر قومیتهای مختلف درون این کشور است که در بسیاری از موارد، خیلی بیشتر از میزانی بود که من تصور میکردم؛ به طوریکه زبان مادری فقط نیمی از جمعیت این کشور، فارسی است و این امر مسائل زیادی را برای حفظ اتحاد ملی در پی داشته است.
انجمن جامعهشناسی ایران از زمان تأسیس آن در سال ۱۹۹۰ و به ویژه در 10 سال اخیر، گامهای رو به جلوی بزرگی برداشته است. این انجمن اکنون توانسته از یک دفتر ساده همراه با یک کلید، به مجموعهای با حدود ۱۰۰۰ عضو تبدیل شود که ۲۰۰ نفر آن ها اعضای پیوسته (دارای مدرک کارشناسی ارشد یا بالاتر) هستند. در حال حاضر، دو مجله توسط انجمن جامعهشناسی ایران منتشر میشود که یکی از آن ها، جامعهشناسی ایران (فصلنامه)، از سال ۲۰۰۰ کار خود را شروع کرده و انتشار مجله دیگری با عنوان مطالعات اجتماعی ایران به تازگی آغاز شده است. همچنین در این انجمن ۱۳ گروه علمی- تخصصی فعال به کار پژوهشی مشغولند که از جمله آن ها میتوان از گروههای مسائل و آسیبهای اجتماعی، جامعهشناسی روستایی، مطالعات زنان، جامعهشناسی شهر، جامعهشناسی انقلاب و جنبشهای اجتماعی، جامعهشناسی هنر و ادبیات، جامعهشناسی علم و تکنولوژی، جامعهشناسی دین و مطالعات فرهنگی نام برد.
شاید بتوان گفت که جالبترین گفتوگوها در پی سخنرانیام با عنوان “طوفان کاترینا: کالبدشکافی اجتماعی یک فاجعه در آمریکا” در گرفت. بحث من بر ناتوانی و شکست عمیق اقدامات پیشگیرانه، امدادرسانی و بازسازی، به عنوان انعکاسی از نظامی شدن دولت آمریکا و بازار محور شدن اقتصاد آن، متمرکز بود.
دفاع از جامعهشناسی به عنوان یک رشته علمی دانشگاهی، توسط اعضای برجسته این رشته مانند دکتر توسلی، دکتر عبداللهی و دکتر معیدفر، روسای سابق انجمن، انجام شده است. دکتر سراجزاده نیز به عنوان رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، از هیچ تلاشی برای ساختن یک انجمن فراگیر و باز که جامعهشناسان متعلق به دانشگاههای مختلف و دارای گرایشهای سیاسی و فکری متفاوت و همچنین افراد دارای علایق مختلف نظری و روششناختی را دربرگیرد، فروگذار نمیکند. او در عین حال، نقش موثری در ورود انجمن جامعهشناسی ایران به انجمن بینالمللی جامعهشناسی داشته که این امر، خود نشانه دیگری از سرزندگی رو به رشد این انجمن است.
با وجود اینکه جامعهشناسی در ایران، از نظر مراکز تحقیقاتی و آموزشی، به شدت در تهران متمرکز شده؛ اما اکنون انجمن جامعهشناسی ایران دفاتری در اقصی نقاط این کشور دارد. در شرایط فعلی، دانشگاه شیراز سنت آموزش دانشجویان دوره دکتری به زبان انگلیسی را که از زمان پهلوی آغاز شده بود، ادامه میدهد و با دانشگاههای آمریکا و انگلیس در ارتباط است. اصفهان، یکی از پایتختهای قدیمی ایران، نیز با وجود آنکه با فضاهای بینالمللی ارتباط کمتری دارد اما جامعهشناسان آن بسیار علاقمند به برقراری ارتباط علمی با خارج از کشور هستند. در بابلسر نیز ما دانشگاهیان و پژوهشگرانی را دیدیم که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند و من در آنجا توانستم سخنرانی خود را به زبان انگلیسی، بدون هیچ ترجمهای ارائه دهم. در این شرایط، انجمن جامعهشناسی ایران تلاش میکند که مناطق مختلف این کشور را به حلقه خود وارد کرده و ارتباطات علمیاش را با سایر نقاط دنیا تقویت کند.
در مورد بحثهایی که در ایران داشتم، میتوانم بگویم که سخنرانی من در مورد جامعهشناسی مردممدار کنجکاویهای بسیاری را برانگیخت. مفهوم سازی جامعهشناسی مردممدار در ایران، اگر چه هنوز به عرصه عمل نیامده بود، اما به عنوان تجربه و ایده جدیدی مورد توجه قرار گرفت. در این کشور، طی دوران اصلاحات با ریاست جمهوری خاتمی (۲۰۰۵-۱۹۹۷)، جامعهشناسی به معنای واقعی کلمه در فضای عمومی فعال شده و تا امروز نیز این حوزه علمی از طریق نهادهای غیر دولتی در جامعه مدنی و با گسترش رسانههای انتقادی (به ویژه مجلات) و وبلاگهای جامعهشناسان، تحرک خود را حفظ کرده و نسبت به جامعه حساسیت نشان میدهد. به تعبیر دیگر، در شرایط فعلی، شکاف قابل ملاحظهای میان گفتمان سیاسی و واقعیت جامعه وجود دارد و بر این اساس فضای قابل رشدی برای جامعهشناسی مردممدار در این کشور دیده میشود. بدیهی است که در آنجا عدهای نیز نسبت به ایده جامعهشناسی مردممدار بدبین بوده و آن را به عنوان یک مفهوم نامناسب غربی تلقی میکردند و به همین دلیل، از من به کرات در مورد اعتقادم درباره جامعهشناسی بومی، جامعهشناسی اسلامی و مواردی از این قبیل سوال میشد که این پرسشها با توجه به گسترش بسیار زیاد استفاده از ترجمههای فارسی اندیشههای متفکران اروپایی (از دورکیم، وبر و ماکس گرفته تا هابرماس، فوکو و گیدنز) و جامعهشناسان آمریکایی (شامل متون نوشته شده توسط جاناتان ترنر، جرج ریتزر و دیگران) به خوبی قابل درک بودند.
یکی از برجستهترین پیشرفتهای ایران بعد از انقلاب، گسترش تعداد دانشجویان دانشگاهها و به ویژه افزایش چشمگیر تعداد دختران دانشجو است؛ به طوری که اکنون ۶۷ درصد از ۳۱.۲۷۴ نفر دانشجوی علوم اجتماعی در این کشور را دختران تشکیل میدهند. در عین حال، در این زمینه، افزایشی نیز در تعداد زنان عضو هیئت علمی دانشگاهها نیز به چشم میخورد اما با وجود این، در حال حاضر تنها ۳/۱۴ درصد جامعهشناسان دارای مدرک دکتری را زنان تشکیل میدهند.
شاید بتوان گفت که جالبترین گفتوگوها در پی سخنرانیام با عنوان “طوفان کاترینا: کالبدشکافی اجتماعی یک فاجعه در آمریکا” در گرفت. بحث من بر ناتوانی و شکست عمیق اقدامات پیشگیرانه، امدادرسانی و بازسازی، به عنوان انعکاسی از نظامی شدن دولت آمریکا و بازار محور شدن اقتصاد آن، متمرکز بود. یک اقتصاددان ایرانی، دکتر اطهاری، این بحث را با صحبت درباره تلاشهای انجام شده در ایران برای بازسازی شهر بم دنبال کرد. در سال ۲۰۰۳ زلزلهای در این شهر به وقوع پیوسته که باعث تخریب ارگ قدیمی بم و مرگ ۳۰.۰۰۰ نفر شد و در این مورد خاص، پروژهی به شدت مدرنِ هدایت شده توسط دولت، برای بازسازی این شهر، به دلیل نادیده گرفتن جامعهای که قبلاً وجود داشته، با شکست مواجه شده است. در واقع دولت ایران، بدون توجه به شالوده اجتماعی که قبلاً در این شهر وجود داشته، ساخت شهری کاملاً جدید را همراه با بناهای جدید، در دستور کار خود قرار داده است. در حالی که من درباره یک سرمایهداری و تبعیض نژادی پستمدرن صحبت کردم، اطهاری تحلیل خود را با مفهوم مدرنیزاسیون ناکامل و اقتصاد دوگانه پی گرفت. همچنین در این جلسه، بحث و گفتوگوی مقایسهای بسیار جذابی درباره جنبههای آسیبشناسانه مواجهه دو دولت با دو فاجعه و جابهجایی و تحرک جمعیت بعد از وقوع فاجعه، در گرفت. البته بسیاری از حاضران در این نشست، فکر میکردند که آمریکا یک جامعه مدل است و بنابراین با تحلیل من مشکل داشتند.
قبل از ترک ایران، من گفتوگویی با دکتر سراجزاده داشتم که طی آن در مورد امکان انجام پروژهها و برقراری همکاریهایی شامل میزبانی کنفرانسهای منطقهای و آزمایشگاههای دکتری و همچنین توسعه بخش انگلیسی وبسایت انجمن (علاوه بر سایتی که اکنون به زبان فارسی وجود دارد)، صحبت شد. بر اساس بحثهایی که در این زمینه صورت گرفت، انجمن جامعهشناسی ایران، با وجود مشکلات موجود در زمینه ویزا و زبان، تمام تلاش خود را برای شرکت در کنفرانسهای جهانی خواهد کرد و من نیز به آن ها قول دادم که انجمن بینالمللی جامعهشناسی نیز به نوبه خود، از هیچ کوششی برای کمک به جامعهشناسان ایرانی در جهت دستیابی به اهدافشان فروگذار نکند.
………………………………………………………………………
.[۱]. از دکتر فکوهی برای در اختیار قرار دادن پاور پوینت سخنرانیاش با عنوان “انجمن جامعهشناسی ایران: گزارشی کشوری” متشکرم.
[۲]. بنا بر گفته دکتر سراجزاده، اکنون تعداد کل جامعهشناسان ایرانی دارای مدرک دکتری، حدود ۳۰۰ نفر است.
بیشتر بخوانید:
216216
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "مایکل بوروی مروج «جامعه شناسی مردم مدار» در یک سانحه درگذشت/ بوروی و انقلاب زنان بعد از انقلاب با حضور در آموزش عالی" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "مایکل بوروی مروج «جامعه شناسی مردم مدار» در یک سانحه درگذشت/ بوروی و انقلاب زنان بعد از انقلاب با حضور در آموزش عالی"، کلیک کنید.